جدول جو
جدول جو

معنی غرض آلود - جستجوی لغت در جدول جو

غرض آلود
آلوده به غرض، دشمنانه
تصویری از غرض آلود
تصویر غرض آلود
فرهنگ فارسی عمید
غرض آلود
(دَ / دِ)
غرض آلوده. آنچه به غرض آلوده باشد. غرض آمیز: اخبار غرض آلود. سخنان غرض آلود
لغت نامه دهخدا
غرض آلود
غرض آمیز، اخبار غرض آلود
تصویری از غرض آلود
تصویر غرض آلود
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از غضب آلود
تصویر غضب آلود
خشم آلود، پر از خشم، خشمگین، عصبانی، خشمناک، برآشفته، غضبناک، غضب، ارغند، ارغنده، شرزه، دژ آلود، ژیان، خشمن، خشمگن، آرغده، آلغده، غرمنده، ساخط، غراشیده، غضبان، غضوب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غم آلود
تصویر غم آلود
غمناک، اندوهگین، برای مثال فسرده دلان را در آرد به کار / غم آلودگان را شود غم گسار (نظامی۵ - ۷۶۶)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شرم آلود
تصویر شرم آلود
شرمنده، شرمگین
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چرک آلود
تصویر چرک آلود
آلوده به چرک، چرکین، پلید، کثیف، ریمناک
فرهنگ فارسی عمید
(دی بَ)
شرمنده و شرمگین و خجل و شرمنده روی. (ناظم الاطباء) :
روی شرم آلود او زیور نمی گیرد به خود
شبنم بیگانه را ره نیست در بستان او.
صائب تبریزی (از آنندراج).
چشم شرم آلود او را مردمک چون مهر شرم
از پریشان گردی نظاره دارد درحصار.
صائب تبریزی (از آنندراج).
رجوع به شرم آلوده شود
لغت نامه دهخدا
(اَمْ دَ / دِ)
پوشیده شده از خوی و عرق. (ناظم الاطباء). آنکه عرق کرده باشد. (آنندراج). آلوده به عرق. خوی آلوده:
ای بسا خانه تقوی که رسیده ست به آب
تا ز منزل عرق آلود برون تاخته ای.
صائب.
نقصان نکرد خضر ز سر چشمۀ حیات
جان را به جبۀ عرق آلود یار بخش.
میرزا صائب (از آنندراج).
و رجوع به عرق آلوده شود
لغت نامه دهخدا
(گِ تَ / تِ)
پر از خشم. خشمناک. خشمگین. (ناظم الاطباء). غضبناک. خشم آلود. رجوع به غضب شود
لغت نامه دهخدا
(چِ)
چرکین. (آنندراج). چرکین و ناپاک و پلید و ملوث و کثیف. (ناظم الاطباء). چرک آلوده. چرکن، زخم آلوده به چرک و ریم. ریمناک. رجوع به چرک و چرک آلوده و چرکین شود
لغت نامه دهخدا
(دَ / دِ)
غم آلوده. غمناک. اندوهگین. غم آلوده. رجوع به غم شود:
ما از عراق جان غم آلود میبریم
وز آتش جگر، دل پردود میبریم.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
(غَرَ دَ / دِ)
آلوده بودن به غرض. همراه با غرض و سودجویی و دشمنی بودن. رجوع به غرض شود
لغت نامه دهخدا
(غَ تَ / تِ)
غرض آلود. غرض آمیز. رجوع به غرض آلود و غرض شود، خودخواه و آلوده به خودکامی. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از شرم آلود
تصویر شرم آلود
شرمگین شرمنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چرک آلود
تصویر چرک آلود
چرکین کثیف: (لباس چرک آلودی بتن داشت)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گرد آلود
تصویر گرد آلود
غبار آلود، بخاک آلوده، گرد و خاک گرفته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از درد آلود
تصویر درد آلود
غمناک، دردمند، دلگیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غرض آلودگی
تصویر غرض آلودگی
آلوده بودن به غرض همراه بودن با سود شخصی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غرض آلوده
تصویر غرض آلوده
آنچه به غرض آلوده باشد غرض آمیز: اخبار غرض آلوده سخنان غرض آلوده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غم آلود
تصویر غم آلود
غم آلوده آهنگ غم آلودی دارد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غضب آلود
تصویر غضب آلود
خشمناک
فرهنگ لغت هوشیار
آلوده، چرکناک، چرکی، چرکین، کثیف
متضاد: نظیف
فرهنگ واژه مترادف متضاد
خواب آلود، خواب آلوده، چرتکی
فرهنگ واژه مترادف متضاد
خشم آگین، خشم آلود، خشمگین، خشمناک، عصبی، غضبناک، قهرآلود، متغیر
فرهنگ واژه مترادف متضاد